فرامرز میرشکار

نویسنده و صاحب نظر فرهنگی، هنری ، اجتماعی

فرامرز میرشکار

نویسنده و صاحب نظر فرهنگی، هنری ، اجتماعی

سلام خوش آمدید

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام حسین» ثبت شده است

قال رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم :


یَا فَاطِمَةُ کُلُّ عَیْنٍ بَاکِیَةٌ یَوْمَ الْقِیَامَةِ


 إِلَّا عَیْنٌ بَکَتْ عَلَى مُصَابِ الْحُسَیْنِ


 فَإِنَّهَا ضاحِکَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ بِنَعِیمِ الْجَنَّة .


بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج 44، ص: 293 .

اى فاطمه! هر چشمى فرداى قیامت گریان است

 غیر از چشمى که در مصیبت حسین گریه کند ؛

 صاحب آن چشم خندان است 

و مژده نعمت هاى بهشت به وى داده خواهد شد .

امام زین‌العابدین مى‏فرماید: در شب یازدهم محرم دیدم نشسته نماز مى‏خواند. نیز آن بزرگوار مى‏فرماید: با این همه مصیبت و اندوهى که به ما روى آورده اما در مسیرى که به شام مى‏رفتیم نافله‏هاى شب عمه‏ ام اصلًا ترک نشد، امام حسین (ع) در آخرین وداع با خواهرش زینب به او فرمود: « یا اختاه لاتنسینى فى نافلة اللّیل » ، خواهرم مرا در نماز شب فراموش نکن. هم چنین از فاطمه دختر امام حسین (ع) چنین نقل شده که: عمّه ‏ام زینب در شب دهم محرم در محراب عبادت مشغول مناجات بود و با خدا راز و نیاز مى‏کرد در حالى که چشمى از ما به خواب نرفته و ضجّه‏ هاى‏مان آرام نشده بود. نیز از امام سجاد نقل شده: هنگامى که ما را از کوفه به سوى شام حرکت مى‏دادند عمه ‏ام زینب مرتب نمازهاى واجب و مستحب خویش را انجام مى‏داد و در بعضى از منازل نمازش را شسته مى‏خواند، وقتى سبب را پرسیدم؟ گفت: به خاطر گرسنگى و ضعف؛ زیرا سه شبانه روز غذا نخورده بود و سهم غذایش را در میان کودکان تقسیم کرده بود.( زینب الکبرى، جعفر نقدى، ص 62- 61 )

در هندوستان مجلسی برگزار شده بود و جالب آنکه مداح و ذاکر مجلس، مسلمان نبود، بلکه هندو بود و آن‌چنان در مورد امام حسین(ع) شعر می‌گفت که تمام جمعیت را منقلب می‌کرد، در اولین سفری که به هند رفته بودم و با اشتیاق خاصی کتاب‌ها را جمع می‌کردم، در برگشت درب ورودی فرودگاه دهلی افسر پلیسی بود که گذرنامه‌ها را بررسی می‌کرد، وقتی دید من سه چمدان بزرگ پر از کتاب دارم، پرسید شما کجا می‌روید؟ گفتم برمی‌گردم ایران و شغلم استادی دانشگاه است؛ پرسید این چمدان‌ها برای شماست؟ گفتم بله، همه مال من است. پرسید برای چه مسئله‌ای تحقیق می‌کنید؟ وقتی خواستم به او جواب دهم نگاهم افتاد به اتیکت نامش که روی لباسش بود، دیدم نوشته بود «حسین سینگ» یا «حسین کومار» که البته الان در اسم فامیلش تردید دارم، این فامیل‌ها فقط مخصوص هندوهاست و برای مسلمانان نیست؛ به او گفتم در مورد این اسم یعنی حسین در اینجا تحقیق می‌کنم؛ او گفت: من مسلمان نیستم. با تعجب از او پرسیدم: تو مسلمان نیستی، ولی نام تو حسین است؟ گفت بله، اجازه بده من خاطره‌ای را برای شما بگویم، در همان شلوغی ورودی فرودگاه این خاطره را نقل کرد، من هندو هستم و پدر و مادرم، قبل از من شش دختر داشتند و با هم قرار گذاشتند که اگر پسر دار شوند نام او را حسین گذارند و من همان تک پسرم، البته من از این نوع خاطرات زیاد دارم.

در ملاقاتی که با یکی از اساتید بزرگ تاریخ دانشگاه دهلی داشتم، مطالب جالبی یافتم، ایشان بسیار مؤدبانه صحبت می‌کرد، دو مطلب برای من بازگو کرد: گفت: فلانی دیشب که شما به من زنگ زدی، بعد از تلفن شما با پدرم صحبت کردم، پدر من نزدیک نود سال دارد و استاد بازنشسته رشته تاریخ دانشگاه دهلی است، هر دوی ما فارغ‌التحصیل دانشگاه کمبریج هستیم، اطباء پدر من را به دلیل کهولت سن منع کرده‌اند که از خانه خارج شود یا با کسی تماس داشته باشد و باید در آرامش زندگی کند، معمولاً سعی می‌کنیم فقط اهل خانه با پدر ارتباط داشته باشند و دیگر آشنایان با ایشان ارتباط ندارند؛ وقتی به پدرم زنگ زدم به ایشان گفتم فردا قرار است با یک استاد ایرانی راجع به امام حسین «علیه‌السلام» صحبت کنم، پدرم برای لحظاتی به فکر فرورفت و بعد به من گفت: هر چه به امام حسین‌(ع) علاقه‌داری به این استاد ایرانی کمک کن و بعد اضافه کرد: آن موقع که من بچه بودم، یکی از چیزهایی که خیلی علاقه داشتیم این بود روز تاسوعا و عاشورا در دسته‌های عزاداری شیعیان یا پرچم سیاه به‌دست بگیرم یا در دسته‌های عزاداری من به عزاداران آب می‌دادم.منبع: اینجا

تورستن هایلن  پژوهشگری در مکتب انسان‌شناسی فرانسوی، در رساله دکترای خود با عنوان شخصیت امام حسین‌(ع) بر اساس ترجمه انگلیسی تاریخ طبری، می‌گوید: من چهره‌های مثبت غالب اسطوره‌های دنیا را مطالعه کرده‌ام و به این نتیجه رسیدم که غالب این شخصیت‌های مثبت اسطوره‌ای، تخیلی هستند؛ اما ترجمه انگلیسی تاریخ طبری را که بررسی کردم، دیدم بهتر از تمام افرادی که در تخیل ملت‌ها به خوبی از آنها یاد می‌شود؛ نه در تخیل، بلکه در واقعیت، شخصیتی به‌نام حسین بن علی(ع) است.

در ادامه این رساله وقتی آقای تورستن هایلن به آن‌جا می‌رسد که لشگر حرّ با امام حسین(ع) برخورد می‌کند و ایشان دستور می‌دهد هر چه آب برای خودمان ذخیره کرده‌ایم به لشگر حرّ دهید، مکثی می‌کند و می‌گوید: این صحنه‌ای است که نه من، بلکه هیچ تئوریسین جنگ‌های دنیا از پس تحلیل آن برنمی‌آید!!، اگر هیچ نمادی برای حقانیت حسین بن علی(ع) نبود؛ همین نمونه بهترین دلیل بر صلح‌طلبی و حقانیت امام حسین(ع) است.

در ادامه می‌گوید: اصلاً نمی‌شود گفت؛ حسین بن علی‌(ع) جنگ‌طلب است، چون اصحاب حسین بن علی(ع) تمام تلاششان این بود لشگر خسته دشمن را سیراب کند و امام(ع) دستور دادند به این‌ها آب دهید تا از تشنگی نمیرند؛ در ادامه کلام خود می‌گوید: بهترین نکته درباره کم خردی لشگر بنی‌امیه همین بس که نفهمیدند کسی که اجازه نمی‌دهد این‌ها حیات مادی‌شان از بین رود، چگونه اجازه می‌دهد که آخرت‌شان از بین برود!

جناب هایلن در کلام خود حرف عجیبی می‌زند و می‌گوید: من تعجب می‌کنم، چه‌طور شیعه شخصیتی این‌چنینی دارد، اما برای چنین شخصیتی از تولد تا رحلتش، فیلم و یا سریال درخوری نساخته و شخصیت او را جهانی نکرده‌اند و یا به ادبیات جهان معرفی نشده است.منبع:اینجا



تشنه بودن امام حسین یک طرف اما حدیث عطشانی امام حسین آتشی است برجگرعالم. عطشانی حسین آنگاه نهایت معنای خود راباز می یابد که حسین را درگودال قتلگاه  درحالیکه زخم ازستاره برتنش افزون دیدی باشی ،