فرامرز میرشکار

نویسنده و صاحب نظر فرهنگی، هنری ، اجتماعی

فرامرز میرشکار

نویسنده و صاحب نظر فرهنگی، هنری ، اجتماعی

سلام خوش آمدید

۱۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تفسیر» ثبت شده است

متشابهات در قرآن آیاتی هستند که فهم آن ها نیاز به علم و دانش بدون شبهه دارد و نمی‌توان با توجه به ظاهر آنها ، حکم به منظور حقیقی آن نمود مثلا در آیه شریفه "یدالله فوق ایدیهم" کسانی که علم و دانش دارند منظور در این آیه را وجود جسمیت برای خدا نمی دانند  چراکه با توجه به آیات دیگر: "لیس کمثله شی" ...ادامه

منبع : کافی ج2  163 باب 68حدیث 28

 عِدّهٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمّدٍ الْبَرْقِیّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ الْمُغِیرَهِ وَ مُحَمّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ طَلْحَهَ بْنِ زَیْدٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ ع فِی هَذِهِ الْ آیَهِ وَ لا تُصَعّرْ خَدّکَ لِلنّاسِ قَالَ لِیَکُنِ النّاسُ عِنْدَکَ فِی الْعِلْمِ سَوَاءً

 امام صادق در باره این آیه (18 سوره 31) (از مردم روی بر مگردان) فرماید: باید همه مردم از نظر علم پیشت مساوی باشند (و از نظر آموختن بین دانش آموزانت فرق نگذاری).

اصول کافی جلد 1 ص :51 روایه: 2

شخصی خدمت امیرالمومنین ع می‌رسد و می‌گوید در کتاب خداوند شک کرده‌ام و آیاتی را بیان می‌کند که از نظر خودش با هم ناسازگار است و حضرت پاسخ ایشان را در فرازهای متعددی یکی یکی می‌دهد . 

حضرت در میانه بحث، تذکر مهمی می‌دهند:

پس مبادا که قرآن را بر اساس رای و نظر خودت تفسیر کنی مگر اینکه آن را از عالمان [راستین] عمیقا فهمیده باشی؛ چرا که گاه متن قرآن شبیه کلام بشر است، در حالی که این کلام خداست و تاویل آن شبیه کلام بشر نیست؛ همان گونه که هیچیک از مخلوقاتش شبیه او نیست، همین طور فعل خداوند تبارک و تعالی نیز شبیه هیچ فعلی از افعال بشری نیست؛ و کلام او هم شبیه کلام بشر نیست؛ کلام خداوند تبارک و تعالی وصف اوست ولی کلام بشر افعالش است؛ پس کلام خدا را به کلام بشر تشبیه نکن که به هلاکت و گمراهی می‌افتی ...


التوحید (للصدوق)، ص264

1

اولین برخورد امام سجاد علیه السلام با ابن زیاد در کوفه، هنگامی بود که عبیدالله در آنجا مجلسی را آراستند و اسرای کربلا را در آن مجلس وارد کردند . بعد از سخنانی که بین حضرت زینب علیها السلام و ابن زیاد رد و بدل شد، یک دفعه چشم عبیدالله به حضرت سجاد علیه السلام افتاد . پرسید: این کیست؟ گفتند: علی بن الحسین است . گفت: مگر خدا علی بن الحسین را نکشت؟ امام زین العابدین فرمود: من برادری داشتم که نام او نیز علی بن الحسین بود که مردم او را کشتند . ابن زیاد گفت: بلکه خدا او را کشت . امام علیه السلام فرمود: «الله یتوفی الانفس حین موتها و التی لم تمت فی منامها» ; «خداوند جانها را به هنگام مرگ آنها و نیز آن را که نمرده است، در خوابش می گیرد .»

آن ملعون گفت: تو جرات می کنی جواب مرا بدهی؟ ببرید گردنش را بزنید .

حضرت زینب علیها السلام تا سخن ابن زیاد را شنید، چنین گفت: ای ابن زیاد! تو احدی از مردان ما را باقی نگذاشته ای! اگر می خواهی او را بکشی، مرا هم بکش!

سپس خود را به امام سجاد علیه السلام رسانید و گفت: ای پسر زیاد! خون هایی که از ما ریختی، بس نیست؟! و دست به گردن برادرزاده اش انداخت و گفت: به خدا قسم! از او جدا نمی شوم مگر اینکه در کنار هم کشته شویم .

عبیدالله لحظاتی به آنها نگریست; سپس گفت: عجب! علاقه و محبت خویشاوندی را ببین! به خدا سوگند! متوجه شدم که زینب می خواهد با او کشته شود . رهایش کنید! (1) همان بیماری; علی بن الحسین را بس است .

امام سجاد علیه السلام به عمه اش گفت: عمه جان! آرام باش تا جوابش را بدهم . آنگاه خطاب به ابن زیاد فرمود: آیا مرا به کشته شدن تهدید می کنی؟ آیا نمی دانی که کشته شدن، عادت ما و شهادت، کرامت و بزرگواری ما است؟ (2)

 امام زین العابدین علیه السلام می‌فرماید:
«قریش و یهود به قرآن نسبت ناروا دادند و گفتند: قرآن، سحر است . آن را خودش ساخته و به خدا نسبت داده است . خداوند به آنها اعلام فرمود: «الم …» ; یعنی ای محمد! کتابی که به تو فرو فرستادیم، از همین حروف مقطعه «الف – لام – میم‌» است که به لغت و همان حروف الفبای شما می‌باشد . [به آنها بگو:] اگر در ادعای خود راستگو هستید، همانند آن را بیاورید .» 


یَسْلُونَکَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَیْسِرِ قُلْ فِیهِمَا إِثْمٌ کَبِیرٌ وَ مَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُمَا أَکْبرَ مِن نَّفْعِهِمَا

 در این آیه ی شریفه در مقابله با واژه ی نفع ،به جای ضرر ، واژه ی  إِثْمٌ آمده چرا که إِثْمٌ متضاد با بسیاری از صفات از جمله: البِرّ ، البَرَاء ، البَراءَة ، الطُهر ، الطَّهارَة ، العَفَاف ، العِفَّه , إجلالٌ , إِیمانٌ , بَراءَةٌ , بِرٌّ , حَصَانَةٌ , صَوابٌ , طُهْرٌ , عَظَمَةٌ , عَفافٌ , عِزَّةٌ , کَبَرٌ , نَزاهةٌ , نَقاءٌ , هِدایَةٌ , احتشامٌ , بَراءَة , بَراءَةٌ , بَرٌّ , بِرٌّ , تَأَدُبٌ , تَأَدُّبٌ , تَعَفُّفٌ , صَوابٌ , طَهَارةٌ , طَهَارَةٌ , طُهْرٌ , عَفافٌ , عِفّةٌ , عِفَّةٌ , نَزاهَةٌ , نَزَاهَةٌ , نَقاء است .و دقت در این معانی اهمیت تحریم خمر و مَیْسِرِ را بیشتر بیان می کند.

آیت الله شهید دکتر محمد بهشتی

در علم الهی، موجود را از جهات مختلف، به اقسام گوناگون تقسیم کردهاند: واجب و ممکن، جوهر و عرض و...

یکی از این تقسیمات، تقسیم به مجرد و مادی است. موجود مادی آن است که پذیرای حرکت، تغییر و تحول باشد. موجود مجرد یعنی «بی نیاز ماده» حرکت، و تغییر و تحول نمیپذیرد.

موجود مادی به زمان و مکان بسته است. موجود مجرد از زمان و مکان آزاد و از میدان اثر این دو عامل محدودکننده بیرون است.

به مجموع موجودات مجرد، عالم امر میگویند. در عالم امر، هر موجود، به صرف اراده و امر الهی محقق میشود بی آنکه منتظر آماده شدن زمینة مادی؛ و فرا رسیدن زمان یا بی مانع شدن مکان شود.

در تحقق هر موجود امکان ذاتی معتبر است و آنچه بالذات ممتنع و هستی ناپذیر باشد، خواه مجرد و خواه مادی، خدا به هستی اش فرمان ندهد، ولی امکان ذاتی همیشه همراه ذات است و زمان و مکان در او دخالت ندارد.

در مقابل عالم امر، عالم خلق است. به عالم مادیات عالم خلق گفته اند. در این عالم تحقق هر موجود علاوه بر امکان ذاتی، منوط به امکان استعدادی، یعنی پذیرش ماده و مساعد بودن شرایط و آماده بودن زمینه است.

امام رضا(ع) در سخنى با مأمون, پیرامون عصمت انبیا در آیه (و ذا النون اذ ذهب مغاضباً فظنّ ان لن نقدر علیه) (انبیا/87) فرمود:

(یونس گمان کرد… بدین معناست که یقین داشت خدا بر او تنگ نخواهد گرفت و دلیل چنین معنایى این آیه است: (و اما اذا ما ابتلاه فقدر علیه رزقه) (فجر/16) که در آن تقدیر به معناى تنگ گرفتن آمده است.)

 شیخ صدوق,عیون اخبار الرضا, تصحیح مهدى حسنى لاجوردى, چاپ دوم, ناشر رضا مشهدى قم,1/ 201.

امام باقر(ع) واژه (ید) در کریمه مبارکه (یا ابلیس ما منعک ان تسجد لما خلقت بیدى) را به قوت و نعمت, تفسیر کرده و به این آیه ها استدلال فرموده است: (واذکر عبدنا داود ذا الأید) (ص/17) و (والسماء بنیناها بأید) (ذاریات/47) یعنى با قدرت و توان . و نیز: (و أیّدهم بروح منه) (مجادله/22)

شیخ صدوق, محمد بن على, التوحید, انتشارات جامعه مدرسین قم / 153.

ابن جریر و ابى حاتم از ابى عمر روایت کرده اند که:

 چون آیه (یا عبادى الذین اسرفوا على انفسهم) نازل گشت مردى به پا خاست و عرض کرد: اى رسول خدا! آیا شرک نیز مشمول اسراف بر نفس و وعده آمرزش مى گردد؟

پیامبر(ص) فرمود: (انّ اللّه لایغفر ان یشرک به و یغفر مادون ذلک).قطعاً خداوند شرک به خود  را نمی آمرزد ولی جز آن را می آمرزد.

 طباطبایى, محمد حسین, المیزان /ج 4/ص404.

علامه طباطبایى, درباره شیوه هاى مختلف تفسیرى پیشینیان مى نویسد:

(در تفسیر آیات قرآنى یکى از سه راه را در پیش رو داریم:

1- تفسیر آیه به تنهایى و به کمک مقدمات علمى و غیرعلمى که در نزد خود داریم.

2- تفسیر آیه به یارى روایتى که در ذیل آیه, از معصوم رسیده است.

3- تفسیر آیه با تدبر و اندیشه در دیگر آیات و استفاده از روایت, در مورد امکان.

راه سوم, همان شیوه اى است که پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت کرام او در تعلیمات و آموزه هاى خویش به آن اشاره داشته اند و پیامبر اکرم(ص) نیز بدان تصریح فرموده است:(و انما نزل لیصدق بعضه بعضاً.)

این قرآن نازل گشته است تا پاره اى از آیات آن پاره اى دیگر را گواهى نماید.

این رهنمود نبوى در بیان علوى چنین آمده است:(ینطق بعضه ببعض و یشهد بعضه على بعض.)

پاره اى از قرآن گویاى پیام پاره اى دیگر از آن است و آیاتى از آن گواه دیگر آیات.)1

1-طباطبایى, محمد حسین, قرآن در اسلام /