شنیدن وبازگو کردن سخنان دیگران تازمانیکه انسان را به اندیشه ونقد سخنان دیگران نرساند ارزش چندانی درشکل گیری ونهادینه شدن افکار واندیشه ها ندارد.انسان باید از قدرت تجزیه وترکیب وارزیابی علمی برخودار باشد وگرنه هرکسی با نشان دادن وجهی درست از یک مطلب ، مارا از وجوه دیگر آن مطلب غافل سازد ویا با بیان فرعیاتی از توجه به یک کلیاتی بازدارد لذا افراد اندیشمند درکنار مطالعاتی که می کنند ویا درکنارسخنانی که می شنوند باید محصولی از اندیشه نیز درقبال ان ارائه دهند .درهمین راستایک بار امام خمینی رحمه الله علیه از استادشان مرحوم آیت الله شاه آبادى نقل می کردند که تقریرات درس را کسى آورده بود خدمت ایشان. فرموده بودند که این ها همه مطالب من است، پس مطالب خودت کو؟! تو چه نوشته اى؟ و اگر مطلبى از خودت نداشتى لااقل در این زیر، بد و بیراهى می گفتى تا خودت را آنجا نشان بدهى!1
«در مقام بحث، فکرتان را آزاد نگه دارید و نگویید استاد گفته است; استاد گفته باشد; خودتان نیز فکرتان را به کار بیندازید»2
یادر جایی دیگر یکی از شاگردانشان می فرمودند:زمانی امام درس «مکاسب » می گفتند، من تعدای کتاب به خدمتشان بردم و عرض کردم: «اینها راهم ملاحظه بفرمایید .» ایشان فرمودند: «همه را ببرید، من باید خودم فکر کنم . کسی که این همه کتاب را نگاه کند، برای فکر کردن خودش دیگر مجالی نمی ماند» 3
فرامرزمیرشکارمبارکه-25 مرداد94
1.2.سرگذشتهاى ویژه از زندگى حضرت امام خمینى، ج 5، ص 137. )
3. امیررضا ستوده ، پا به پای آفتاب، ج 4، ص 29 .