اگه غیرکاردلبری نکرد
اون کاری که هیچ کافری نکرد
سردی زمونه، حالت نگیره
دنیاباهیچکی برادری نکرد
توگذشتی از هزارتا شهرو ده
من هنوز اسیرخاک جاده ام
تو زرنگی که همه رفیقتند
منی که وفا می خواستم ساده ام
من به بشقاب خودم زل زده ام
توهزارتا سفره رو نخورده ای
من زبی رنگی خودچی دیده ام؟
توکه رنگ عوض می کردی برده ای...
همه می گن سرِتو بالاببر
بادبادک توآسمون تاب می خوره
دل من نمی دونند توآسمون
نخ بادبادک چه آسون می بُره
آره میگذره تموم روزگار
غصه خوردن نداره گذشتنی
کی رسیدیانرسید چه فایده؟
وقتی هستیم همگی مون رفتنی
همه جا اسم شهیداست وشهید
یکی شون ماهارو ، روسفیدنکرد
غصه بدترازاین آیا کی دیده؟
این همه شهیدمارو شهید نکرد