از آنجا که در مجالس تعزیت و محافل شبیه ماتم و مصیبت حضرت خامس آل عبا علیه الآف التحیة و الثناء اشعاری که فیمابین اشباه اهل بیت مکالمه میشد غالبا سُست و غیر مربوط و مهمل و مغلوط بود میرزا تقی خان وی [ تاج الشعرا لویی متخلص به شهاب] را مأمورداشته چنین گفت: که دوازده مجلس از آن وقایع را متضمنا بالبدایع و الصنایع بهاسلوبی که خواص بپسندند وعوام نیز بهرهمند شوند موزون ساز... شهاب آن اشعار راچنان گریه خیز ساخت و بدانگونه غمانگیز بپرداخت که اگر دل سامع به سختی حجر موسیاست استماعش را اثری است که در همان عصاست...»
(تذکره گنج شایگان، چاپ سنگی،تهران، 1317 هـ . ش، میرزا طاهر دیباچه نگار، ص 246)
مقالات مرتبط باتاج الشعرا
تعزیه در لغت به معنی «عزاداری کردن»، «برپاداشتن مجلس عزا» (معین، ذیل واژه) و نیز به معنی «تسلیت»، «امرکردن به صبر»، و «پرسیدن از خویشانِ مرده» است ( دایرةالمعارف تشیع، ذیل مدخل «تعزیه»).
تعزیه در اصطلاح عام به آیینهای سوگواری عاشورا گفته میشود که در سوگ امام حسین (ع) و دیگر شهدای کربلا برگزار میگردد (عطاری، ص 374). مراسم تعزیه با موضوعات دیگری نیز برگزار شده است ازجمله موضوعات تاریخی مانند «تعزیة امیرتیمور»، یا بعضی مسائل اخلاقی مثل «عاق والدین»، یا بعضی شادیها مثل «عروسی دختر قریش» و حتی نوعی کمدی فرس نیز در آنها میتوان یافت مثل تعزیة «شست بستن دیو».
رایجترین نوع تعزیه تعزیههای طعنآمیز است که داستانهای آن دامنهای گسترده دارد. در این تعزیه ها دشمنان پیغمبر و خاندان او مورد استهزا و تمسخر و لعن و طعن قرار میگیرند. مثل تعزیة «ابنملجم.» آنچه عمومیت دارد اینکه، داستانهای تعزیه همه به فاجعة کربلا ختم میشود ( ایرانشهر، ص 906).
مسلمانان از قرون اولیة اسلامی کوشیدهاند عزاداری سالار شهیدان را با شور و شوق وافری برگزار کنند با این اندیشه که مردم را با وقایع غمانگیز کربلا بیشتر آشنا کنند و با تداعی صحنههای تأثرانگیز نینوا احساسات مردم را برانگیزانند. بدین ترتیب، تعزیه از مراسم سینهزنی، مرثیه ها و روضهخوانیها، سرگذشت پیامبران و حماسههای دینی کمک گرفت و به صحنه آمد و با استقبال مردم مواجه گشت. نمایش تعزیه از ایمان و ایقان مذهبی، تنفر از ستم و بیداد حکایت میکند و عموماً تأثیر برانگیز است (گلیزواره، ص 45ـ46).
دربارة تاریخ پیدایش تعزیه سند و مدرک صحیح و دقیقی موجود نیست ولی مقدمة ظهور آن را بعضی مورخان تا حدود هزار سال پیش، یعنی تا زمان حکومت سلسلة ایرانی آلبویه در بغداد، به عقب بردهاند. بنا بر روایت ابنکثیر شامی در احسنالقص، معزالدوله احمد بن بویه در سال 352 ق در بغداد امر میکند که در دهة اول محرم دکانها را ببندند و مردم لباس عزا به تن کنند و به تعزیة سیدالشهدا(ع) بپردازند و این رسم تا اوایل سلطنت طغرل سلجوقی در بغداد و شهرهای دیگر ایران معمول بوده است ( ایرانشهر، ص 903).
برخی محققان پیشینة تعزیه را به آیینهایی چون مصائب میترا، سوگ سیاوش، و یادگار زریران میرسانند، و برخی پدید آمدن آن را متأثر از عناصر اساطیری بینالنهرین و آناطولی و مصر، و کسانی نیز مصائب مسیح و دیگر افسانههای تاریخی در فرهنگهای هند و اروپایی را در پیدایی آن مؤثر دانستهاند ( دانشنامة جهان اسلام، ذیل مقالة «تعزیه»، ص 511؛ دایرةالمعارف تشیع، ذیل همان مقاله، ص 442).
برخی دیگر نیز معتقدند تعزیه سنت نمایشی ویژهای است که در جهان اسلام شکل گرفته و به شدت متأثر از سنتهای ملی و مذهبی ایران است. پیشینة پیدایش نمایش هر قوم به سابقة دینی و آیینهای مذهبی آن میرسد. با آنکه در دورة هخامنشی نشانهای از هنرهای نمایشی دیده نمیشود، اجرای مراسم سالانة مُغکُشی در ایران به یاد کشتن اسمردیس یا گوماتای مغ و پیروانش را زمینهای برای شکلگیری تعزیه دانستهاند (عطاری، ص 374).
بعضی و در رأس آنان ملکالشعرای بهار گفتهاند که تبدیل آئین به نمایش و صورت نمایشی یافتن آن، نوآوریای است که از اروپا اقتباس شده است. این نظر ملکالشعرای بهار است که: «میگویند در محافل پادشاهان اشکانی، نمایشهایی که آن را «تیاتر» گویند داده میشد، و نمیدانیم پادشاهان ساسانی در مجالس بزم موسیقی به دیدن نمایش میپرداختهاند یا نه؟ پادشاهان اسلامی و ملل اسلامی در این شیوه رغبتی نداشتهاند، مگر در قرون اخیر به تقلید فرنگیان در تعزیهداری حسین بن علی (ع) نمایشهایی منظوم راه انداختند و بسیار ترقی کرد و قابل آن بود که رفتهرفته آن را ترقی دهیم تا سوای تعزیه، مورد استفادههای دیگری نیز قرار گیرد، ولی از مشروطه به بعد این صنعت ملی از میان رفته است» (تقیان، ص 46).
برای اینکه کوچکترین شبههای دربارة اصالت تعزیه به وجود نیاید باید گفت نه تنها هیچ مدرکی دال بر نفوذ علل خارجی در ایجاد تعزیه سراغ نداریم بلکه مراسم اختصاصی تعزیه همه مشعر بر این است که این هنر از ابتکارات ذوقی مردم همین سرزمین است. بدیهی است اگر فرض شود که نفوذی در پیدایش تعزیه مؤثر بوده لابد باید اولاً مسیر این نفوذ معلوم و ثانیاً از کشورهایی بروز کرده باشد که خود در این هنر مقامی و سابقهای داشتهاند. علاوه بر اینها، این نفوذ باید در زمانی صورت گرفته باشد که شرایط و مقتضیات از هر لحاظ مساعد بوده باشد. در مورد تعزیه هیچ یک از این امکانات وجود نداشته و با مطالعة دقیق نکات فنی تعزیه و مقایسة آن با نمایشهای مذهبی یونان و هند و اروپا، ایرانی بودن این هنر بر ما مسلمتر میشود ( ایرانشهر، ص، 907).
تعزیهگردان یا شبیهگردان عنوان مردی است که تعزیه به دستور و تحت نظر او برگزار میشود. او نسخههای تعزیه را تنظیم و تنقیح و لباس بازیگران را تعیین میکند. تنظیم صحنه و توزیع نقشها و نسخه ها با اوست. وظایف هر شبیه (بازیگری که یکی از افراد واقعة کربلا میشود) را او تعیین میکند. هنگام نمایش تعزیه نیز با اشارة دست و عصا، دستورهای لازم را به شبیه ها و به دستة موسیقی میدهد.
معروفترین تعزیهگردانهای دورة قاجاریه میرزا محمدتقی معروف به تعزیهگردان و ملقب به معینالبکاء، سید عبدالباقی بختیاری، حاج سید مصطفی میرعزا، آقا سید کاظم میرغم بودهاند که در سلطنت ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه شهرت فراوانی داشتهاند ( ایرانشهر، ص 647 و 649).
تعزیهنویسان فقط به نوشتن اشعار تعزیه ها و سروده هایی که باید هر نفر بخواند اکتفا میکردند و توضیحی در خصوص فعالیتهای جنبی نقشها نمیدادند و نوبت هر کس را در همان موقع اجرا برای استفادة تعزیهخوانان روی ورقهای یادداشت میکردند. به همین سبب نام نویسندگان و پدیدآورندگان تعزیهنامه ها مشخص نیست و دسترسی به نام، زندگی و محیطشان، اگر محال نباشد، چندان کار آسانی نیز نیست. به ویژه آنکه اغلب آنان اجر معنوی کار برایشان مهم بوده و نمیخواستهاند این ثواب مخدوش به شهرتهای دنیایی شود و از این رو نیازی به معرفی خود نمیدیدهاند. از سوی دیگر، چون فقها و علمای دینی روی خوشی به این مراسم نشان نمیدادند و عملشان را مکروه و گاهی مردود میدانستند و در مواقعی تعزیهسرایان در مظان نوعی تکفیر بودند، ترجیح میدادند نامشان فاش نشود. همچنین بسیاری از اشعار تعزیه حاصل بدیههسرایی است که ضبط و ثبت نام گویندگان آنها چندان کار آسانی نیست.
با وجود این، با جستوجو در نسخه ها و برخی کتب تذکره ردپایی از سرایندگان تعزیه به دست میآید، مثلاً میرزا لطفعلی محرّم خوری که تا سال 1200 ق زنده بوده و بیشتر عمرش را در دورة زندیه سپری کرده چندین مجلس تعزیه سروده و مجلس عباس (ع) و برخی از اشعار تعزیة حضرت علیاکبر (ع) اثر اوست. کمال نامی از اهالی فارس نیز از نخستین کسانی است که تعزیة «قربانی کردن اسماعیل» را سروده است (گلی زواره، ص 60 و 61).
پیشینة سرایش و نگارش تعزیه که معمولاً به صورت اشعار عامیانه از شاعرانی گمنام و گاه تعزیهگردانان تهیه میشد، به سالهای میانی سدة دوازدهم هجری میرسد. زمینة پیدایی و تکامل تعزیه ها را نیز باید در مرثیه ها جستوجو کرد. سرایش مرثیه ها با زمینة رویداد کربلا، از گذشتههای تقریباً دور آغاز گشته بود، چنانکه شاید بتوان اشعاری چند از حدیقةالحقیقة سنایی غزنوی را در دیباچة تاریخی مرثیه به شمار آورد. اما آغاز مرثیهسرایی با این مفهوم مشخص و به گونة گسترده متعلق به سدة نهم هجری است.
مرثیهسرایان نامداری چون رفیعای قزوینی، کمال غیاث شیرازی، ابن حسام قهستانی (صاحب خاوراننامه )، بابا سودایی ابیوردی، تاجالدین حسن تونی سبزواری، لطفاللّه نیشابوری، و کاتبی ترشیزی نیز اشعاری در رثای شهیدان کربلا سرودند. اما نامدارتر از همة اینها محتشم کاشانی است که ترکیببند مشهور او، جانی تازه در مرثیهسرایی ایران دمید.
منابع داستانی تعزیه ها غالباً کتابهای مقاتل و حماسههای دینی و احادیث و اخبار بودهاند. ازجمله شاعرانی که در این زمینه تلاشی ارزشمند کردهاند یکی میرزا نصراللّه اصفهانی (شهاب) است که در دورة ناصرالدین شاه و به تشویق امیرکبیر به گردآوری و تکمیل اشعار تعزیههای پیش از خود پرداخت و خود نیز تعزیه هایی به نگارش درآورد که تعزیة مسلم از جملة آنهاست و دیگر باید از محمدتقی نوری و نیز سیدمصطفی کاشانی (میرعزا) نام برد (دایرةالمعارف تشیع، ذیل مقالة «تعزیه»، ص 445).
مرحوم محیط طباطبایی دربارة نسخ تعزیه و قدیمیترین آنها آورده است: «در تذکرة فلکالمریخ که به روزگار فتحعلیشاه تدوین شده در ذیل نام یکی از شاعران مازندران او را تعزیهگو میخواند و میگوید: این قدیمترین جایی است که ذکری از این کار دیدهام.» وی میافزاید: «در کتابخانه یکی از دوستان در تهران مجموعة کهنهای از تعزیه ها وجود دارد که کاغذ و مرکبش گواه بر آن است که در دورة فتحعلیشاه نوشته شده و وضع ظاهری نسخه نشان میدهد که آن را از مازندران به تهران آوردهاند و در آن نسخه تعزیة مسلم بن عقیل (ع) به امضای مشهدی کریم تهرانی دیده میشود که شاید کاتبِ قسمتهایی از این مجموعه باشد...»
از دیگر تعزیهسرایان این دوره مرحوم سید عبدالوهاب سعیدی کازرونی (1246ـ1324 ق) است که مجلس تعزیة وفات حضرت فاطمة صغری از اوست. مرحوم ملامحمد باقر بینوای کازرونی اشعاری راجع به تعزیه سرود. میرزا محمدتقی، از رجال مذهبی عهد سلطنت فتحعلیشاه قاجار، تعزیهنامههای بسیاری به نگارش درآورد. مایل بکتاش یکی از مجموعه دستنوشتههای میرزا محمدتقی را به نام «مجلس مهلت خواستن جناب امام حسین» (ع) که تاریخ 1261 ق داشته، ملاحظه کرده و بخشهایی از آن را در یکی از مقالات خود آورده است (گلی زواره، ص 64ـ66).
خاورشناسان و نمایندگان دولتهای اروپایی در ایران، بیشترین سهم را در شناسایی و گردآوری تعزیهنامه ها داشتهاند. نُسخ تعزیه هایی که تاکنون انتشار یافتهاند بدین قرارند:
1. مجموعة 33 نسخة خطی تعزیه با عنوان «جُنگ شهادت». الکساندر خودزکو، ایرانشناس لهستانی، این تعزیهنامه ها را از حسین علیخان خواجه که سرپرستی امور نمایشی دربار قاجار را به عهده داشته است در 1253 ق/ 1837 م خریداری میکند. از این مجموعه پنج نسخة آن تکراری است. این 33 تعزیهنامه متعلق به اواخر دوران سلطنت فتحعلیشاه قاجار و اوایل پادشاهی محمدشاه قاجار است. اشعار آنها در عصر فتحعلیشاه سروده شده است. بنابراین، نسخ مزبور قدیمیترین نسخههای تعزیه به شمار میآیند (مسعودیه، ص 29؛ همایونی و صباحی، ج 7، ص 514).
2. چاپ سنگی یک نسخة تعزیه متعلق به سال 1843 م است. در این تاریخ برزین، سیّاح روسی، چاپ سنگی یک تعزیهنامه را از ایران به روسیه برد. این اولین چاپ سنگی یک نسخة تعزیه است که به اروپا منتقل شده است. از وجود یا فقدان و یا محل نگهداری آن اطلاعی دقیقی در دست نیست.
3. چاپ سنگی تعدادی متون درام مربوط به سالهای 1896 تا 1903 که کریمسکی آنها را جمعآوری کرد و به انستیتوی زبانهای شرقی در مسکو اهدا شد. این متون که فعلاً در کتابخانه انستیتوی روابط بینالمللی محفوظاند، ظاهراً در کاتالوگ این کتابخانه انتشار یافتهاند.
4. ادوارد براون در کاتالوگ نسخ خطی فارسی موجود در کتابخانه دانشگاه کیمبریج از «تعزیههای محرم و تعزیه ها» نام میبرد. شش نسخة چاپ سنگی تعزیه در کاتالوگ نسخههای ادوارد براون موجودند. این شش تعزیه عبارت است از: اول: کتاب درةالصدف، دوم: شهادت حرّ بن یزید ریاحی، سوم: کتاب شهادت حضرت سجاد،چهارم؛ مجلس امیرتیمور با وفات زینب خاتون، پنجم: مجلس تعزیة خروج نمودن عبداللّه یزدجرد با لشکر به یاری سیدالشهدا و آمدن به دشت کربلا و مجلس تعزیة غارت، ششم: مجلس شهادت امام حسین (ع) .
5. ویلهلم لیتن در سال 1929 م پانزده تعزیهنامه را به فارسی و به صورت کلیشه عین متن اصلی منتشر کرد.
6. انریکو چرولی، سفیر سابق ایتالیا در تهران، بین سالهای 1950 تا 1955 م، تعداد 1055 نسخة خطی تعزیه را جمعآوری و به کتابخانه واتیکان اهدا کرد. این مجموعة عظیم نسخ خطی تعزیه را بعدها اتوره رُسی، کاتالوگبندی کرد. کاتالوگ این مجموعه پس از درگذشت اتوره رُسی به همت آلسیو بومباچی به اتمام رسید و در 1961 انتشار یافت (مسعودیه، ص 29ـ30).
ترجمة نسخ تعزیه
از تعزیهنامههای ذکر شده، نسخههای ذیل ترجمه شده و انتشار یافتهاند:
الکساندر خودزکو، پنج تعزیة ذیل از مجموعة 33 تعزیهنامة خود را به فرانسه ترجمه و منتشر کرد.
1) خبرآوردن جبرئیل بر پیغمبر که امام حسین (ع) از زهر شهید شود و امام حسین (ع) را در کربلا شهید کنند، (تعزیة اول مجموعه)
2) وفات پیغمبر (ص)، (تعزیة دوم مجموعه)
3) غصب شدن باغ فدک به دست عمر (تعزیة سوم مجموعه)
4) وفات حضرت امیر (ع)، (تعزیة پنجم مجموعه)
5) مجلس ایرانی فرنگی (تعزیة سیام مجموعه)
سایر ترجمههای فرانسه از تعزیهنامه ها عبارتاند از:
عروسی حضرت قاسم. مترجم هیچگونه توضیحی دربارة مأخذ اصلی متن فارسی آن نمیدهد.
قسمتی از تعزیهنامة «مجلس ایرانی فرنگی» شمارة 30 یا 32 از جنگ شهادت خودزکو.
شهادت علیاکبر، تعزیهنامة هجدهم از جنگ شهادت خودزکو.
شهادت حضرت امامحسین (ع)، تعزیهنامة 24 از جنگ شهادت خودزکو همراه با متن فارسی توسط شارل ویرو.
آغاز تعزیة شهادت حضرت عباس (ع). مأخذ اصلی این تعزیهنامه مشخص نشده است.
تعزیة منصور حلاج.
شهادت حرّ بن یزید. این ترجمه بر اساس چاپ سنگی نسخة متعلق به سال 1314 ق/ 1897صورت گرفته است. شاعرِ آن ابوالقاسم محمد خونساری است.
ترجمههای انگلیسی
1. در سال 1879 مجموعة 37 تعزیهنامه را لویس پلی به زبان انگلیسی ترجمه و منتشر کرد، بدون اینکه نسخ خطی فارسی این مجموعه انتشار یابد.
2. ادوارد براون قسمت کوتاهی از چاپ سنگی تعزیة شهادت حرّ بن یزید الریاحی را به انگلیسی ترجمه و چاپ کرد. عنوان این ترجمه «آمدن مرد عرب از کوفه و خبرآوردن از شهادت مسلم بن عقیل» است.
3. قسمتهای عمدة اولین تعزیهنامة مجموعة لیتن با عنوان: «مجلس قربانی اسماعیل توسط ابراهیم».
ترجمههای آلمانی
بخشی از تعزیهنامة شهادت حضرت علی (ع).
آغاز تعزیهنامة اول مجموعة لیتن با عنوان «چگونه ابراهیم اسماعیل را به خاطر خداوند ذبح میکند».
دو تعزیهنامه از مجموعة انریکو چرولی: نسخة جنگ ذبح اسماعیل و نسخة مجلس حضرت آدم و حوا و گمراه شدن آنها به دست شیطان و بیرون آمدن آنان از بهشت.
قسمتهایی از اشعار تعزیهنامههای اول تا نهم از مجموعة ویلهلم لیتن.
ترجمههای ایتالیایی
تعزیهنامههای ذیل از مجموعة چرولی به زبان ایتالیایی ترجمه شده است.
از مجموعة 74: آدم و حوا
از مجموعه 19: یحیی زکریّا
از مجموعه 955: غایب شدن زکریای پیغمبر با فرزندش یحیی در میان درخت و حاضر شدن شیطان که دستور داد ارّة دوسر اختراع شود و درخت را قطع کرد و زکریا شهید میشد.
از مجموعة 1006: یحیی زکریا
از مجموعة 802: غصب فدک به دست ابوبکر و عمر
از مجموعة 865: وصیتنامة حضرت زهرا
از مجموعة 928: معذرت خواستن عمر و ابوبکر از حضرت فاطمه زهرا (س).
تعزیهنامة سوم جنگ شهادت از خودزکو با عنوان «غصب نمودن باغ فدک به دست عمر» به زبان اوکراینی ترجمه شد. این ترجمه ظاهراً بر مبنای متن فرانسه خودزکو صورت پذیرفته است نه نمونة فارسی (مسعودیه، ص 30ـ31؛ ایرانشهر، ص 903ـ904).
مراحل اوج و افول تعزیه
بعد از شهادت امام حسین (ع) سوگواری برای شهیدان کربلا در میان دوستداران آل علی (ع) در آشکار و نهان، در عراق و ایران و برخی مناطق شیعهنشین دیگر شکل گرفت؛ اما صورت رسمی و آشکار این سوگواری به روایت ابناثیر، برای نخستین بار در روزگار حکمرانی دودمان ایرانی آلبویه صورت گرفت. تا اوایل سلطنت طغرل سلجوقی مراسم سوگواری و حتی جلسات وعظ و باز گفتن واقعة کربلا آزادانه برقرار بود، اما از آن پس تا تأسیس سلسلة صفوی، بر اثر فشار حکمرانان سنی مذهب متعصب، این مراسم بیشتر در نهان صورت میگرفت.
بر اساس پارهای شواهد تاریخی و مستندات مورخان و سیاحان، تعزیه در دوران صفویه مراحل ابتدایی و مقدمات را سپری میکرد و در عصر زندیه شکل و هویت گرفته است.
در فاصلة حکومت سلجوقیان تا صفویان سوگواریها سبک و سیاق یگانهای نداشت و در این میان، گونههای دیگری از تعزیت پدید آمدند، ازجمله مناقبخوانی و پردهخوانی که هر دو، گونهای از نقالی مذهبی به شمار میروند، و نیز روضهخوانی که در کنار دستههای مذهبی رواج یافت. در عصر صفوی که تشیع دین رسمی کشور شد، مراسم محرم با توجه و پشتیبانی حکومت وقت به اوج رونقِ خود رسید.
دورة تکامل این مراسم و شکلگیری نشانه هایی مشخص از تکوین تعزیه به دورة میان افشاریه و قاجاریه میرسد. در این دوره دو صورت روضهخوانی و دستهگردانی با هم آمیخته شد. به رغم چنین تحولی که در این مرحله در تعزیه پدید آمد باز هم سخن از تعزیه در مفهوم امروزی آن را نمیتوان به میان آورد. عواملی چون روضهخوانی، دستهگردانی، نوحهخوانی و مهمتر از همه شبیهسازی، رفتهرفته دست به دست هم داد و آیینی نمایشی را پدید آورد که سیمای تکامل یافتة آن را در عصر قاجار میتوان دید. این حرکت هنرمندانه با پشتیبانیهای مستقیم و غیرمستقیم شاهزادگان و حکومتگران قاجار راه رشد را پویید. نمایش این نوع درامهای مذهبی، در مراسم عزاداری ماه محرم، قطب جدیدی بود که همه را به خود میکشید و پارسایان شیعی، تعزیه را وسیلة گیرا و واقعنماتری (از روضهخوانی و دیگر آئینهای سوگواری) برای گریه کردن، که موجب شفاعت شهیدان مقدس از آنان میشود، یافتند.
تعزیه در دوران ناصرالدین شاه قاجار به اوج خود رسید، چنانکه این دوره را «عصر طلایی تعزیه» نام نهادهاند. بدینسان تعزیه که پیش از آن در حیاط کاروانسراها، بازارها و گاهی منازل اجرا میشد، اکنون در اماکن باز یا سربستة تکایا و حسینیه ها به اجرا درمیآمد. معروفترین و مجللترین این تکایا، یا به تعبیری نمایشخانه ها، «تکیة دولت» بود که به دستور ناصرالدین شاه ساخته شد.
در اواخر دورة ناصرالدین شاه، رفتهرفته تعزیه از حالت سوگواری محض بیرون آمد و جنبة تفنّنی و تفریحی به خود گرفت، چنانکه پس از ناصرالدین شاه تعزیه اهمیت خود را از دست داد. در دورة محمدعلیشاه و احمدشاه به سبب دگرگونیهای اجتماعی و سیاسی این نوع نمایش از حمایت اشراف محروم شد. پس از برکناری محمدعلیشاه از حکومت (1327 ق) تشکیل تکیه برای تعزیهخوانی ممنوع شد و در سال 1311 ش، با ممنوع شدن تظاهرات مذهبی، اجرای تعزیه نیز یکسره موقوف گردید. بر این عوامل باید انقلاب مشروطه، نفوذ فرهنگ اروپا در ایران، ترجمه و اجرای نمایشنامههای خارجی را نیز افزود. چنین شد که تعزیه ــ که در آستانة پروردن تئاتر ملی ایران در درون خود بود ــ موقعیت خود را از دست داد و اندک اندک رو به فراموشی نهاد.
در سالهای آغاز حکومت رضاشاه، یعنی پس از 1304 ش، اجرای تعزیه رفتهرفته ممنوع شد. این دوره دوران افول تعزیه بود و در روستاها و شهرهای دورافتاده نیز دوران انحطاط را پیمود.
پس از شهریور 1320 این مراسم دیگر بار سر برآورد، اما در برابر انواع سرگرمیهای جدید، به ویژه سینما و تئاتر، نتوانست موقعیت و عظمت پیشین را بازیابد ( دایرةالمعارف تشیع، ذیل «تعزیه»، ص 444؛ تقیان، ص 48ـ56).
منابع
1. الاهی، محبوبه، تجلی عاشورا در هنر، مشهد، آستان قدس رضوی، بنیاد پژوهشهای اسلامی، 1377 ش.
2. تقیان، لاله، دربارة تئاتر و تعزیه، تهران، نشر مرکز، 1374 ش.
3. حکمت، علیاصغر، ایرانشهر، تهران، نشریة شمارة 22 کمیسیون ملی یونسکو در ایران، 1342 ش.
4. دایرةالمعارف فارسی، به سرپرستی غلامحسین مصاحب، تهران، فرانکلین و امیرکبیر، 1345ـ1374 ش.
5. دایرةالمعارف تشیع، تهران، به سرپرستی احمد صدر حاج سیدجوادی و دیگران، 1369 ش.
6. عطاری، مهسان، «تعزیه»، فرهنگنامة ادبی فارسی، تهران، سازمان چاپ انتشارات، 1376 ش.
7. گلی زواره، غلامرضا، کندوکاوی در تعزیه و تعزیهخوانی، قم، 1379 ش.
8. مسعودیه، محمدتقی، موسیقی مذهبی ایران، تهران، سروش، 1367 ش.
9. معین، محمد، فرهنگ فارسی، تهران، امیرکبیر، 1375 ش.
10. همایونی، صادق و محمود صباحی، «تعزیه»، دانشنامة جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرةالمعارف اسلامی، ج 7، 1375 ش.