اشتباه شیطان در استفاده از صنعت قیاس بود ، قیاس از مقایسه کردن می آید یعنی دو چیز را از بُعدی مقایسه کنید و نتیجه ای حاصل کنید، در حالیکه ابعاد دیگری هم وجود دارد که می توانستید آنها را هم در نظر بگیرید که در نظر نگرفته اید و اگر مسأله را از ابعاد دیگر بررسی می کردید مسلماً باعث بهم خوردن نتیجه قبلی می شد و به نتیجه ای واقعی می رسیدید.
شیطان برای اثبات برتری خود بر نوع انسان به مواد اولیه ساخت خود و انسان اشاره نمود و برتری آتش بر خاک را دلیل برتری جن بر انسان دانست و همین موجب یک حس متکبرانه و برتری جویانه در وی گردید در حالی که اگر ابعاد دیگر کمال جویی در خود و انسان را بررسی میکرد به قابلیتهای کمالی انسان از جمله وجود عقل در عین وجود امیال حیوانی و تزاحم این دو و اختیار انسان در انتخاب وجه اعلی و اسفل و به قولی جهت برتر و پست پی می برد.
قیاس در چیزهای مختلفی وجود دارد ، قیاس فوق از نوع عقلی می باشد مثلاً دو نفر را به خاطر نوع انسان بودنشان بگوییم هیچ فرقی با هم ندارند در حالیکه ممکن است اولین فردی باورمند و دومی فردی بی باور باشد یا اولی فردی دانشمند و دومی فردی نادان باشد .
اما قیاس های حکمی هم وجود دارد:
مثلاً زنان در عادت های ماهانه از نماز و روزه معاف هستند اما قضای نماز ها لازم نیست اما قضای روزه واجب است .حال بر اساس قیاس عقلی گفته می شود: نماز از روزه مهم تر است و قضای آن واجب تر .
در حالیکه چون اضافه کردن نماز قضا بر نماز واجب روزانه ، موجب سختی و مشقت زنان می شود قضای نمازهای دوران عادت ماهیانه از زنان برداشته شده است اما چون قضای روزه ، چیزی بر تعداد روزهای مشخص روزه در سال نمی افزاید لذا انجام چیزی بر وظایف روزه سالانه نمی افزاید و باید انجام داد.