فرامرز میرشکار

نویسنده و صاحب نظر فرهنگی، هنری ، اجتماعی

فرامرز میرشکار

نویسنده و صاحب نظر فرهنگی، هنری ، اجتماعی

سلام خوش آمدید

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تفسیربه رای چیست؟» ثبت شده است

شخصی خدمت امیرالمومنین ع می‌رسد و می‌گوید در کتاب خداوند شک کرده‌ام و آیاتی را بیان می‌کند که از نظر خودش با هم ناسازگار است و حضرت پاسخ ایشان را در فرازهای متعددی یکی یکی می‌دهد . 

حضرت در میانه بحث، تذکر مهمی می‌دهند:

پس مبادا که قرآن را بر اساس رای و نظر خودت تفسیر کنی مگر اینکه آن را از عالمان [راستین] عمیقا فهمیده باشی؛ چرا که گاه متن قرآن شبیه کلام بشر است، در حالی که این کلام خداست و تاویل آن شبیه کلام بشر نیست؛ همان گونه که هیچیک از مخلوقاتش شبیه او نیست، همین طور فعل خداوند تبارک و تعالی نیز شبیه هیچ فعلی از افعال بشری نیست؛ و کلام او هم شبیه کلام بشر نیست؛ کلام خداوند تبارک و تعالی وصف اوست ولی کلام بشر افعالش است؛ پس کلام خدا را به کلام بشر تشبیه نکن که به هلاکت و گمراهی می‌افتی ...


التوحید (للصدوق)، ص264

علامه طباطبایى, درباره شیوه هاى مختلف تفسیرى پیشینیان مى نویسد:

(در تفسیر آیات قرآنى یکى از سه راه را در پیش رو داریم:

1- تفسیر آیه به تنهایى و به کمک مقدمات علمى و غیرعلمى که در نزد خود داریم.

2- تفسیر آیه به یارى روایتى که در ذیل آیه, از معصوم رسیده است.

3- تفسیر آیه با تدبر و اندیشه در دیگر آیات و استفاده از روایت, در مورد امکان.

راه سوم, همان شیوه اى است که پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت کرام او در تعلیمات و آموزه هاى خویش به آن اشاره داشته اند و پیامبر اکرم(ص) نیز بدان تصریح فرموده است:(و انما نزل لیصدق بعضه بعضاً.)

این قرآن نازل گشته است تا پاره اى از آیات آن پاره اى دیگر را گواهى نماید.

این رهنمود نبوى در بیان علوى چنین آمده است:(ینطق بعضه ببعض و یشهد بعضه على بعض.)

پاره اى از قرآن گویاى پیام پاره اى دیگر از آن است و آیاتى از آن گواه دیگر آیات.)1

1-طباطبایى, محمد حسین, قرآن در اسلام /

جواب استاداصغرطاهرزاده:از همان ابتدایی که قرآن نازل می‌شد بعضی صحابه در مورد منظور بعضی از آیات از رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» سؤال می‌کردند و در مورد شیعه همین سؤالات از ائمه«علیهم‌السلام» می‌شد، سپس در راستای فهم بهتر قرآن و بر اساس راهنمایی‌های رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» و ائمه‌ی هدی«علیهم‌السلام» در کنار تدبّر افراد، تفسیرهایی از بعضی از سوره‌ها و یا تمامی قرآن تهیه شد و همچنان به تکامل رسید، بنابراین به عنوان کسی که می‌خواهد با زبان قرآن آشنا شود باید در ابتدا به تفسیر رجوع کرد ولی در تفاسیر متوقف نشد، بلکه امکان تفکر و تدبّر را برای خود حفظ نمود. همان‌طور که ما با این‌که زبانمان فارسی است اگر بخواهیم مثنوی مولوی را بفهمیم نیاز است زبان آن فکر و آن شهود را بشناسیم و در آن راستا باید به شرح مثنوی رجوع کرد، ولی پس از مدتی بدون نیاز به شرح با خودِ مثنوی می‌توانید مرتبط باشید  و اُنس بگیرید. 

سؤال :اگر ما در موضوعی وارد تفکر شده باشیم و سپس به تدبّر در قرآن برسیم؛ چه ضمانتی وجود دارد که برداشت خودمان را بر قرآن تحمیل نکنیم؟

---------------------------------------------------

جواب استادطاهرزاده: وقتی به قصد فهم حقیقت به قرآن رجوع کردیم و کتاب الهی هم بر اساس عقل ما برای ما نازل شده و خودش فرموده «لَقَدْ أَنْزَلْنا إِلَیْکُمْ کِتاباً فیهِ ذِکْرُکُمْ أَ فَلا تَعْقِلُونَ» دیگر معنی ندارد که بخواهیم آنچه از قرآن گرفته‌ایم بر قرآن تحمیل کنیم، مثل آن است که شما خدمت استادی بروید تا علمی بیاموزید و ایشان هم به شما آموزش دهد، آیا معنی می‌دهد که بگوییم ممکن است ما سخن استاد را بر او تحمیل کنیم؟ آری ممکن است بگویید با رجوع به قرآن همه‌ی ابعادی که آن آیه یا آن سوره منظور نظرش بود را نگرفتیم، و از آن جایی که قرآن نور است به اندازه‌ای که آماده بودیم که با قرآن برخورد کنیم از آن بهره‌مند شدیم ولی این دیگر به معنی تحمیل فهم خود به قرآن نیست، بلکه به معنی آن است که معنی دقیق‌تری هم هست که باید با آمادگی بیشتر از قرآن گرفت، موضوع برداشت اَدق و دقیق از قرآن مثل شدت و ضعف نور بی‌رنگ است که در زیر پرتو نور شدید بهتر می‌بینیم ولی در نور ضعیف هم غلط نمی‌بینیم.

تفسیر و تأویل

گروهى از قرآن پژوهان تفسیر و تأویل را مترادف مى دانند و عده اى دیگر تأویل را به معناى خلاف ظاهر الفاظ دانسته اند و برخى از مفسران تفسیر را از سنخ معانى الفاظ و تأویل را به معناى حقیقت قرآن معرفى کرده اند حقیقتى که از سنخ معانى الفاظ نیست و نمى توان از لفظ به آن پى برد و… . اینک به تعریف این دو اصطلاح از دیدگاه امام مى پردازیم و سپس آن دو را با هم مى سنجیم.

 

تعریف تفسیر

تفسیر قرآن از نظر امام عبارت است از شرح مقاصد قرآنى و مقصود خداوند و به طور کلى معناى تفسیر کتاب آن است که شرح مقاصد آن کتاب را بنماید و نظر مهم آن به بیان منظور صاحب کتاب باشد. بر اساس همین تعریف امام از مفسر انتظار دارد:

(باید مفسر در هر قصه از قصص آن بلکه هر آیه از آیات آن جهت اهتداء به عالم غیب و حیث راه نمایى به طرق سعادت و سلوک طریق معرفت و انسانیت را به متعلم بفهماند. مفسر وقتى (مقصد) از نزول را به ما فهماند مفسر است نه (سبب) نزول به آن طور که در تفاسیر وارد است… بالجمله کتاب خدا کتاب معرفت و اخلاق و دعوت به سعادت و کمال است;