همچنین اوصاف ناپسندی مانند:رجس، نفرت، ترس و خسارت نیز قابل فزونی دانسته شده است؛ همانند:
«کُلاًّ نُمِدُّ هؤلاءِ وَ هؤلاءِ» .
همچنین اوصاف ناپسندی مانند:رجس، نفرت، ترس و خسارت نیز قابل فزونی دانسته شده است؛ همانند:
«کُلاًّ نُمِدُّ هؤلاءِ وَ هؤلاءِ» .
در داستان های قرآن، حتی کلمه و حرفی اضافه نیست. مثلاً در داستان حضرت یوسف، هرگز اشاره به نام منطقه، سنّ یوسف، عمق چاه، نام برادران و نام عزیز مصر و نام همسر او نشده است؛ ولی صدها نکته ی اخلاقی، خانوادگی، اعتقادی، حقوقی، تربیتی و ارشادی در آن نهفته است. اساساً قرآن در نقل تاریخ بر نکات اصولی تکیه می کند. به این جمله توجه کنید:
حضرت ابراهیم به عموی خود گفت: این مجسمه ها و بت ها چیست که می پرستید؟ «إِذْ قالَ لِأَبِیهِ وَ قَوْمِهِ ما هذِهِ الَّتماثِیلُ الَّتِی أَنْتُمْ لَها عاکِفُونَ» . این کلام در ظاهر جمله ای است کوتاه که در نقل گفتگوهای ابراهیم علیه السلام با عمویش به چشم می خورد. امّا از این جمله، اصولی ثابت و ماندگار استنباط می شود که ما به بعضی از آنها اشاره می کنیم:
اصل اول: در ارشاد مردم و نهی از منکر، سنّ شرط نیست. زیرا ابراهیم به عموی خود تذکر داد؛
علامۀ طباطبائی (ره) میفرماید: خداوند در قرآن به چیزهایی قسم خورده است تا به ما بفهماند این ها مهم هستند. بیشترین قسمهای خدا در قرآن به «وقت» است. معلوم میشود گران ترین گوهر در این عالم، وقت است. خداوند در قرآن به اجزای وقت: صبح، چاشت، ظهر، عصر، روز و سَحَر قسم خورده است؛ برای مثال: «وَ اللَّیْلِ» و «وَ الضُّحَى». همین گوهری که ما به رایگان از دست میدهیم. در روایت آمده: هر روز صبح، فرشتهای نزد ما میآید و میگوید: امروز یک روز تازه است؛ مواظب باش آن را بیهوده از دست ندهی.