بروس دیویس (Bruce Davis) :
در قلمرو غیرمادی، زمان نیست، عجله و شتابی نیست، رسیدن و بازگشتن در کار نیست. بیزمانی هنگامی است که دقایق میتوانند ساعتها شوند. آنچه ابدیت به نظر میرسید ممکن است به ثانیهها تبدیل شده باشد. با آگاهیای چنین تام و تمام در هر لحظه، زمان دیگر وجود ندارد. با برگشتن به این دنیا همه چیز دایرمدار تقویم، قرارملاقاتها و جلسات میشود. مشغول گذراندن و هدر دادن زمان میشویم، گویی همیشه درحال انتظاریم، نهفقط نگران این هستیم که چقدر [بر سر یک قرار یا رفتن به سر کار] زود یا دیر رفتهایم، بلکه نگران این نیز هستیم که چقدر وقت کم یا زیاد داریم. در دنیای معنوی همه چیز حی و حاضر است، هیچ چیز غایب نیست. و به همین خاطر زندگی کاملتر است. دنیای معنوی به نحوی عجیب کامل است. همهی پاسخها حاضرند و به نظر میرسد هرچه بخواهیم همان زمان به ما داده میشود. وقتی خدا چنین حاضر است، زمان، نیاز یا هر چیزی جز او چگونه میتواند وجود داشته باشد؟
در یک بیداری معنوی رنگها روشنترند، اندیشهها واضحترند، فیلتر ذهن با گشوده شدن به روی آگاهی کنار گذاشته شده است. در طی این تجربه، تردیدها، نگرانیها، آرزوها، امیدها و همهی مسائل و مشکلاتی که وارد ذهن میشوند و آن را از حرکت و پویایی باز میدارند، رخت برمیبندند، آگاهی بدون امور زائدی که ذهن را اشغال میکنند، تابناک و روشن است. اکنون فرصتهای جدیدی برای اندیشیدن و مراقبه و تداوم پاکسازی روح با دریافت قلب آرام خود داریم. تجربهی بیداری مقدمهای بر آگاهی ما در حالت طبیعی و حقیقی خود است. خاطرات یک بیداری معنوی میتوانند یک سرآغاز باشند. بذرهایی در زندگی کاشته شدهاند، این بذرها باید تغذیه شوند و جوانه بزنند. کیفیت خاصی از بودن در بیداری معنوی در حال جذب شدن در آکاهی ما است و آرام آرام به درون شخصیت و زندگی ما پای میگذارد.
ورود این آگاهی به قلب، تیرگیها و خستگیهای این جهان را که در ذهنمان خانه گزیده و بیشتر درکها و دریافتهای ما را به خطا میافکنند، برطرف میکند. ندای ابدیت فراتر از آن است که بتوان آن را ناشنیده گرفت. هیچ چیز دیگری چنین ثروت و لذتی را به ما نمیدهد.
زندگی دربارهی چیزهای بزرگی نیست که اذهان ما دربارهی آنها فکر میکنند بلکه دربارهی گامهای کوچکی است که یکی یکی برمیداریم و به پیش میرویم. زندگی خوب پس از یک بیداری معنوی به معنای رجوع مکرر به درون خود برای یافتن پاسخها و مهمتر از آن حقیقت نابی است که به زندگی ارزش میدهد. اینجا است که درمییابیم ما یک فرد هستیم.
دنیای درون که بسیاری پس از یک تجربهی معنوی به آن نظری افکندهاند، پیامی برای همهی ما است که باید همچنان بیندیشیم، و گوهر دل را دریابیم و به زندگی خود وارد کنیم. دانش و آرامش زیادی هست که میتوان به آن رسید. مرزی جدید وجود دارد. زندگی پس از یک بیداری معنوی به این معنا نیست که در این جهان چقدر و چه کاری انجام میدهیم بلکه به معنای آن است که عشق با ما چه میکند. ما فراخوانده میشویم تا تکیهگاهی برای عشق باشیم. حضور عشق معنای زندگی ما میشود.
منبع: نشریه هافینگتون پست،
مترجم: خدیجه حسینی