فرامرز میرشکار

نویسنده و صاحب نظر فرهنگی، هنری ، اجتماعی

فرامرز میرشکار

نویسنده و صاحب نظر فرهنگی، هنری ، اجتماعی

سلام خوش آمدید

۲۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حدیث دیگران» ثبت شده است

اسرافیل دمیرتکین از مسلمانان کشور هلند از تشکر پسرش به خاطر مسلمان بودنشان می گوید و ابراز می دارد:

 پسر من که 16 ساله بود و مدرسه می رفت، یک روز آمد خانه و از من و مادرش خیلی تشکر کرد. گفتم موضوع چیست؟ خیر است. گفت من امروز که رفتم مدرسه یکی از دوستانم را که گریه می کند. پرسیدم موضوع چیست. او گفت من نمی دانم امشب کجا باید بمانم. گفتم چرا، گفت چون من الان 16 سالم تمام شد و مادرم گفت پسرم دیگر تو سالت پر شده. من لباسهایت را می گذارم توی گونی، از مدرسه که آمدی بردار و برو. دیگر اجازه نداری در این خانه باشی.


یک نمونه دیگر را یکی از دوستانم تعریف کرد. گفت: از خانه خارج شدم دیدم ماشینی در خانه همسایه ام ایستاده ولی پلاکش مال آلمان است. . گویا با خانواده اش داخل ماشین نشسته بود. رفتم جلو با آنها صحبت کردم و گفتم چرا اینجا ایستاده اید؟ گفت اینجا خانه برادر من است. 35 سال است که همدیگر را ندیده ایم. ما، در آلمان زندگی می کنیم و الان رسیدیم اینجا. اینها در را باز کردند و گفتند خوش آمدید ولی بروید در ماشینتان بنشینید چون الان ساعت شام ماست و داریم شام می خوریم. بعد که ما شاممان را خوردیم بفرمایید تو.

خوب، زمانی که آنها محبت مسلمانان را می بینند، صله رحم مسلمانان را می بینند معلوم است که تشنه و عاشق اسلام می شوند. ولی ایکاش مسلمانانی که ده ها سال است به اروپا آمده اند با دینشان می آمدند. اکثراً هدفشان مادی بوده. برویم یک پولی بدست بیاوریم و یک تراکتوری بخریم و مغازه ای بزنیم و رفاه خود را بدست بیاوریم. خیلی ها با این گونه نیات رفته بودند. ولی همه این طور نیستند. الآن آنها مثلاً رمضان ها را، افطاری ها را و مسلمانانی را که مطابق اسلام عمل می کنند می بینند و به خود می آیند که این اسلام چیست، این را به ما یاد بدهید.

 منبع: اینجا را کلیک کنید.

آیا اسلام ؛دینی منحصر به فرداست؟
 

مسئله رابطه «دین» و «سیاست» بدون تردید یکی از مسائل مهم در حوزه اندیشه­های اجتماعی و سیاسی است. در بین اندیشمندان مسلمان در خصوص نوع و کیفیت این موضوع مناقشه و نزاع جدی وجود دارد. برخی با رد هر گونه رابطه میان دین و سیاست، دخالت هر یک از آن دو در حوزه وظایف دیگری را موجب اضمحلال هر دو طرف می­دانند. اما برخی دیگر معتقد به وجود رابطه­ای تنگاتنگ و متقابل بین دین و سیاست هستند. مقاله حاضر از جایگاه حمایتی از رابطه دین و سیاست، به دنبال فهم و تشریح این موضوع است که اسلام در زمینه ارتباط با سیاست، یک استثناء است و در مقایسه با سایر ادیان از جمله مسیحیت، منابع غنی­تری را برای افرادی که درگیر سیاست هستند، در اختیار می­گذارد.

بروس دیویس (Bruce Davis) :

در قلمرو غیرمادی، زمان نیست، عجله و شتابی نیست، رسیدن و بازگشتن در کار نیست. بی‌زمانی هنگامی است که دقایق می‌توانند ساعت‌ها شوند. آنچه ابدیت به نظر می‌رسید ممکن است به ثانیه‌ها تبدیل شده باشد. با آگاهی‌ای چنین تام و تمام در هر لحظه، زمان دیگر وجود ندارد. با برگشتن به این دنیا همه چیز دایرمدار تقویم، قرارملاقات‌ها و جلسات می‌شود. مشغول گذراندن و هدر دادن زمان می‌شویم، گویی همیشه درحال انتظاریم، نه‌فقط نگران این هستیم که چقدر [بر سر یک قرار یا رفتن به سر کار] زود یا دیر رفته‌ایم، بلکه نگران این نیز هستیم که چقدر وقت کم یا زیاد داریم. در دنیای معنوی همه چیز حی و حاضر است، هیچ چیز غایب نیست. و به همین خاطر زندگی کامل‌تر است. دنیای معنوی به نحوی عجیب کامل است. همه‌ی پاسخ‌ها حاضرند و به نظر می‌رسد هرچه بخواهیم همان زمان به ما داده می‌شود. وقتی خدا چنین حاضر است، زمان، نیاز یا هر چیزی جز او چگونه می‌تواند وجود داشته باشد؟

تعداد زیادی از علماء و شخصیت‌های بزرگ اهل سنت که بدون تعصّب کتاب‌های شیعه را مطالعه کرده‌اند و اقوال علماء شیعه را دیده‌اند صراحت دارند بر اینکه شیعه معتقد به تحریف قرآن نیست .

آقای شیخ محمد ابو‌زهره ــ که از او به امام ابوزهره تعبیر می‌کنند و مصری است و همه طوائف اهل سنت او را قبول دارند در کتاب الامام الصادق، ص296 می‌گوید :

برادران شیعه ما هم با همه اختلاف سلیقه‌هائی که در فتاوا دارند نظرشان نسبت به قرآن همان نظری است که ما اهل سنت داریم .

آقای شیخ محمد غزالی ــ که از علماء بزرگ معاصر و پرآوازه اهل سنت است ایشان در کتاب دفاعٌ عن الحقیقة و الشریعه ، ص117 و در کتاب الشیعه فی المملکة السعودیة ، ج2 ، ص414 می‌گوید:

از بعضی از این وهابی‌ها در یک مجلسی علمی شنیدم که می‌گفت : شیعیان یک قرآنی دارند که نسبت به قرآنی که ما داریم برخی از آیات را ندارد و برخی از آیاتی هم دارند که ما نداریم . من به او گفتم : این قرآنی که می‌گوئید ، کجاست ؟ چطور قرآنی این چنینی در طول چهارده قرن نزد شیعه است ولی نه انسانی و نه جنّی تا به حال بر این قرآن اطلاع پیدا نکرده است ؟ چرا این افتراء را در میان مردم پخش می‌کنی ؟ چرا چنین افترائی بر شیعه و بر وحی قرآن مطرح می‌کنی ؟

دکتر علی عبدالواحد ــ عضو مجمع بین المللی علم الإجتماع ــ در کتاب المصدر بین الشیعة و اهل السنة ، ص35 می‌گوید :عقیده شیعه همان عقیده اهل سنت است که این قرآن همان قرآن نازل شده بر پیغمبر است.

 متاسفانه یکی از مفتیان عربستان سعودی به نام شیخ عبد‌الله بن جبریل ــ که شخصیت شماره دو عربستان است و جزو مفتیان تکفیری و افراطی وهابی است ــ در یک فتوی در کتاب اللؤلؤ المکّی من فتاوی شیخ بن‌جبریل ، ص39 می‌گوید :شیعیان به چهار دلیل از دیدگاه ما کافر هستند اول اینکه شیعه معتقد است دو ثلث قرآن حذف شده و قرآن موجود یک سوم قرآنی است که بر نبی مکرم نازل شده است . دوم اینکه اینها بر سنت پیغمبر اعتراض دارند ، سنت پیغمبر را قبول ندارند به روایات صحیح بخاری و مسلم عمل نمی‌کنند چون صحابه را کافر می‌دانند . دلیل سوم اینکه اینها اهل سنت را کافر و نجس می‌دانند و چهارم اینکه اینها دربارۀ اهل بیت غلو می‌کنند و به جای « یا الله » « یا علی » می‌گویند .که در عمل وبیان هر سه ادعای فوق اصلا وجود ندارد شیعه قائل به همین قرآن است ،سنت از منابع شیعه است، صحابه ای که منکر قرآن و سخن پیامبر ص نیستند کافر نیستند و توسل به ائمه نیز از باب جستن وسیله و دستور قرآن است که می فرماید:یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ وَجَاهِدُوا فِی سَبِیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ ﴿المائدة: ٣٥﴾ أُولَٰئِکَ الَّذِینَ یَدْعُونَ یَبْتَغُونَ إِلَىٰ رَبِّهِمُ الْوَسِیلَةَ أَیُّهُمْ أَقْرَبُ وَیَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَیَخَافُونَ عَذَابَهُ إِنَّ عَذَابَ رَبِّکَ کَانَ مَحْذُورًا ﴿الإسراء: ٥٧﴾


دکتر هانری کربن:   اسلام از دریچه تشیع قابل فهم تر است.

دکتر هانری کربن استاد فلسفه در دانشگاه سوربن فرانسه و رییس انجمن دوستی فرانسه و ایران:

 

 

بر این باور رسیده ام که حقایق و معارف اسلام از دریچه تشیع قابل فهم تر است و روی همین اصل من در غرب تلاش کرده ام که مذهب تشیع را آن طور که شناخته ام، معرفی کنم.

 

 

من به این عقیده رسیده ام که مذهب تشیع تنها مذهبی است که رابطه بشر با هدایت الهی و پیوند انسان با خدا را، استوار نگه داشته و با مسئله «ولایت» این پیوستگی را استمرار می بخشد، چون در ادیان و مذاهب بر حق پیشین با درگذشت انبیاء، این ارتباط در عمل از بین رفته و فقط احکامی در رابطه با زندگی روزمره انسان از آنها به یادگار مانده است. ولی در اسلام شیعی، پیوند این حقیقت و معنویت بین انسان و خدا، استمرار می یابد و رشته اساسی وصل به حق، قطع نمی شود.

 

 

 

 

منبع: اینجا را کلیک کنید.

 

 

فهرست منابع:

اول: منابع فارسی (کتاب‌ها و مقالات)

1.          آراء مستشرقین پیرامون قرآن کریم، منیره خوشنودی

2.          آراء و افکار اسلام‌شناسان معاصر آلمانی، موسویان، حسین، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت خارجه، تهران 1375.

3.          آفاق تفکر معنوی در اسلامی ایرانی، شایگان، داریوش، هانری کربن، ترجمه: باقر پرهام، نشر فروزان، تهران [بی‌تا]

4.          آفرینش و رستاخیز، کینو، شیناما، ترجمه: جلیل دوستخواه، امیرکبیر، تهران، 1356 ش.

5.          آیات شیطانی، سید احمد رفعت، ترجمه: عباسعلی براتی.

شیعیان، امیرالمؤمنین(ع) را امام اول خود و «واجب الاطاعه» می‌داند که توسط خداوند برای جانشینی پیامبر(ص) برگزیده شد و بارها توسط رسول خدا(ص) به مردم معرفی شد.

اما گاهی از جانب اهل سنت سؤال می‌شود که شیعیانی که امیرالمؤمنین(ع) را امام خود می‌دانند و معتقدند که رسول خدا(ص) ایشان را بارها به مردم معرفی کرد؛ آیا می‌توانند روایتی صحیح بیاورند که در آن رسول خدا(ص) امیرالمؤمنین(ع) را با لفظ «امام» خطاب کرده باشد. ما در این نوشتار ابتدا روایتی در همین زمینه از منابع اهل سنت نقل می‌کنیم و سپس به بررسی راویان آن می‌پردازیم.

«ابو نعیم اصفهانی» با سلسله سند خود از «عبدالله بن سعد» نقل می‌کند که رسول خدا(ص) فرمود: «هنگامی که در شب معراج به سدرة المنتهی رسیدم، خداوند به من درباره علی(ع) سه چیز وحی کرد: به راستی که او امام پرهیزگاران، بزرگ مسلمانان و جلودار روسفیدان به سوی بهشت سرشار از نعمت خداوند است».

بررسی سندی

یکی از راه‌های پی بردن به صحت یک روایت بررسی سندی آن است. در بررسی لازم است تا تمام روایان یک حدیث مورد بررسی قرار بگیرند تا معلوم شود که آن افراد راست‌گو هستند یا نه؟ ابو نعیم اصفهانی این روایت را با هشت واسطه از پیامبر اکرم(ص) نقل می‌کند؛ ما در این نوشتار با مراجعه به منابع رجالی اهل سنت به شرح حال این افراد نزد علمای رجال اهل سنت می‌پردازیم تا پس از روشن شدن وضعیت این راویان به درستی یا نادرستی این روایت حکم کنیم.

یکى دیگر از مسیحیان متاخر که قصیده در مدح حضرت على علیه السلام گفته است عبد المسیح انطاکى مصرى     مى ‏باشد ایشان قصیده ‏اى که 5595 بیت است در مدح اهل بیت گفته است، که موسم به قصیده علویه است، در اشعارش مى ‏گوید:

دلهاى نصارى هم به حب على شیفته شده است و بدوستى او سرود خوانى مى ‏کنند حتى اگر به دیرها و کشیش‏هاى مسیحى راه یابى خواهى دید که محبت على در دل آنها نشسته و به او عشق مى ‏ورزند. شما دلیران دیلم را بنگرید، وقتى در بحران جنگ فرو مى ‏روند مى ‏بینى همه به مرتضى پناه مى ‏برند و تصویر زیباى او را در شمشیرهاى خود نقش مى ‏کنند... »

الغدیرج3

در طول تاریخ اسلام از ملل دیگر افراد زیادى مثل وامق نصرانى در فضل اهل بیت ‏شعر سروده ‏اند و علاقه قلبى خود را نسبت‏ به اهل بیت اظهار داشته ‏اند، شاید براى ما تعجب باشد که چگونه یک فرد غیر مسلمان براى اهل بیت‏ شعر    مى‏ گوید و مدح مى ‏کند

جواب این سئوال را زینب ا اسحاق که خودش یک فرد مسیحى مى ‏باشد در قصیده خودش بیان کرده است. ایشان در قصیده ‏اى که مدح اهل بیت ‏سروده است (و علماء اهل سنت در کتب خود نقل کرده‏ اند) گوید:

 

یقولون ما بال النصارى تحبهم 

و اهل النهى من اعراب و اعاجم؟!

فقلت لهم انى لاحسب حبهم 

سرى فى قلوب الخلق حتى البهائم

برخى سئوال مى ‏کنند. براى چه مسیحیان و خردمندان عرب و عجم على و خاندانش را دوست دارند؟!

به آنها گفتم: من چنین مى ‏پندارم که محبت آنان در دل تمامى موجودات حتى حیوانات جاى گرفته است. الغدیرج3

یکى از غدیریه ‏های درمدح امیرالمومنین علی علیه السلام  متعلق به وامق نصرانى مى ‏باشد که از بزرگان و پیشوایان ارامنه در سده سوم هجرى مى ‏باشد، این شاعر در عین اینکه مسیحى است اشعار بسیار زیبائى در مدح اهل بیت علیهم السلام سروده است. در غدیریه ‏اش مى ‏گوید:

الیس بخم قد اقام محمد علیا

 باحضار الملاء فى المواسم.

فقال لهم: من کنت مولاه منکم

 فمولاکم بعدى على بن فاطم.

فقال الهى کن ولى ولیه

و عاد اعادیه على رغم راغم

 

مضمون اشعار این است: مگر محمد صلى الله علیهم و آله و سلم هنگام موسم حج در ملاء عمومى على را در میان جمعیت‏ بلند نکرد و به مردم گفت: هر کس که من مولاى او هستم، پس از من على پسر فاطمه (بنت اسد) مولاى اوست‏ سپس فرمود: خدایا دوستدار على را دوست‏بدار و با دشمنانش دشمن باش، هر چند موجب ناخشنودى دیگران باشد. الغدیرج3

غدیریه عمرو عاص به قصیده جلجلیه معروف است، عمرو عاص از طرف معاویه به حکمرانى مصر منصوب شد. وى از ارسال خراج (مالیات) مصر به شام که مرکز حکومت معاویه بود خوددارى مى ‏نمود
معاویه، نامه ‏اى به وى نوشته و ضمن سرزنش وى او را تهدید کرد، عمرو عاص در جواب معاویه نامه‏ اى به صورت شعر نوشت که به قصیده جلجلیه معروف شد، جلجل به معناى زنگوله است، مراد عمرو عاص این بود که اى معاویه فراموش نکن این من بودم که تو را به این منسب رساندم، اگر چنانچه سر به سر من گذارى، زنگوله را بدین گونه به صداى در مى ‏آورم و آبرویت را مى ‏برم، و بلائى را که بر سر مخالفین تو آوردم بر سر تو مى ‏آورم

مرحوم علامه محمد تقی جعفری در خاطره ای که مربوط به جمع برخی از جامعه شناسان برتر دنیا در دانمارک است که پیرامون موضوع مهمی با عنوان «ارزش واقعی انسان به چیست» به بحث و تبادل نظر می پرداختند، می گوید: هنگامی که نوبت به بنده رسید، گفتم: اگر می خواهید بدانید یک انسان چقدر ارزش دارد، ببینید به چه چیزی علاقه دارد و به چه چیزی عشق می ورزد. 

 علامه در ادامه این خاطره می گوید: کسی که عشقش یک آپارتمان دو طبقه است، در واقع ارزشش به مقدار همان آپارتمان است. کسی که عشقش ماشینش است، ارزشش به همان میزان است. اما کسی که عشقش خدای متعال است، ارزشش به اندازه خداست... من این مطلب را گفتم و پایین آمدم. وقتی جامعه شناسان سخنان من را شنیدند،

جرج جرداق درباره راز عدم نوشتن در باره شخصیت دیگری غیر از علی علیه السلام سخن می‌گوید و بیان می‌کند: عده‌ای از مردم کشورهای حوزه خلیج فارس و مصر به من پیشنهاد می‌کردند که مثلا در مورد عمر و یا دیگران بنویسم... اما من نپذیرفتم نه به این خاطر که بخواهم بگویم عمر و یا کس دیگری بد است نه اصلا اینطور نبود بلکه من پس از علی علیه اسلام کسی را شایسته نوشتن ندیدم و تصمیم گرفتم که جز در مورد علی(ع) ننویسم.

 ابن ابى‌الحدید یکی از شارحان معروفِ معتزلیِ نهج‌البلاغه  می‌گوید: «او پیشواى فصحاء و استاد بلغاء است و در شأن کلامش گفته‏ اند از سخن خدا فروتر و از سخن مردمان فراتر است و تمام فصحاء، فن خطابه و سخنورى را از سخنان و خطبه‌های او آموخته‌‏اند. براى اثبات درجه ‏اعلاى فصاحت و بلاغت او همین نهج‌البلاغه که من به شرحش اقدام می‌نمایم، کافى است که هیچ یک از فصحاى صحابه یک دهم آن، حتى نصف یک دهم آن را نمی‌‏توانند تدوین کنند.»

شیخ محمد عبدُه از علمای سنی مصری و شارح نهج‏‌البلاغه می ‏گوید: «همه‏ دانشمندان و آگاهان این زبان معتقدند، سخن علی(ع) بعد از کلام خداوند تعالی و پیامبرش، برترین و بلیغ‏‌ترین؛ در جوهر و مایه، پربارترین؛ در شیوه و سبک، بلندترین و در معنا، جامع‏‌ترین کلام است.»

نرسیسیان، از دانشمندان مسیحی  درباره علی(ع) چنین می‌گوید: «اگر این خطیب بزرگ (علی(ع)) در عصر ما هم اکنون بر منبر کوفه پا می ‏نهاد، می‏‌دیدید که مسجد کوفه با آن پهناوری‌اش از سران و بزرگان اروپا موج می‏زد، می‌‏آمدند تا از دریای سرریز دانشش، روحشان را سیراب کنند.»

لامنس مستشرق معروف بلژیکی هم در وصف عظمت امام(ع) چنین می‌نویسد: 

«برای عظمت علی(ع) همین بس که تمام اخبار و تواریخ علمی اسلامی، از او سرچشمه می‌گیرد. او حافظه و قوه شگفت‌انگیزی داشته است. همه علما و دانشمندان، اخبار احادیث خود را برای وثوق و اعتبار به او می‌رسانند. علمای اسلام از موافق و مخالف، از دوست و دشمن، مفتخرند که گفتار خود را به علی(ع) مستند دارند، چون گفتار او حجیت قطعی داشت و او باب مدینه علم بود و با روح کلی پیوستگی تام داشت.»

روکس عزیزی از ادیبان برجسته مسیحی می‌گوید: 

«اسلام در مسائل مختلف فقیه‌تر از علی(ع) را به خود ندیده است... علی(ع) عالم به تورات و انجیل و قرآن بود.»  

1. ابن ابی الحدید می‌گوید: 

«انّ سطراً واحداً من نهج البلاغه یساوی ألف سطر من کلام ابن نباته و هو الخطیب الفاضل الذی اتّفق الناس علی أنه أوحد عصره فی فنّه»؛[1] 

یک سطر از نهج البلاغه برابر با هزار سطر از کلام ابن نباته است که به اتفاق دانشمندان خطیبی فاضل و در فن خود یگانة عصر خویش بوده است. 


2. دکتر زکی مبارک می‌گوید: 

«لامفرّ من الإعتراف بإنّ نهج البلاغه له اصول و الّا فهو شاهد علی أن الشیعة کانوا من أقدر الناس علی صناعة الکلام البلیغ»؛[2] 

چاره‌ای نیست جز این که باید اعتراف کنیم نهج البلاغه اصالت دارد و از اصلی معتبر نقل شده است و گرنه باید بگوییم، شیعه تواناترین مردم جهان در ساختن کلام بلیغ است. 

وقتی از اسقف اعظم سابق روم ارتدوکس «الیاس چهارم» درباره برجسته ترین آثار ادبی مورد علاقه اش پرسیدند

 پاسخ داد: 

« قرآن و نهج البلاغه را دوست دارم.» 

حدیث دیگران

تدوین: فرامرز میرشکار مبارکه

دریافت
حجم: 7.74 مگابایت