فرامرز میرشکار

نویسنده و صاحب نظر فرهنگی، هنری ، اجتماعی

فرامرز میرشکار

نویسنده و صاحب نظر فرهنگی، هنری ، اجتماعی

سلام خوش آمدید

اسرافیل دمیرتکین از مسلمانان کشور هلند از تشکر پسرش به خاطر مسلمان بودنشان می گوید و ابراز می دارد:

 پسر من که 16 ساله بود و مدرسه می رفت، یک روز آمد خانه و از من و مادرش خیلی تشکر کرد. گفتم موضوع چیست؟ خیر است. گفت من امروز که رفتم مدرسه یکی از دوستانم را که گریه می کند. پرسیدم موضوع چیست. او گفت من نمی دانم امشب کجا باید بمانم. گفتم چرا، گفت چون من الان 16 سالم تمام شد و مادرم گفت پسرم دیگر تو سالت پر شده. من لباسهایت را می گذارم توی گونی، از مدرسه که آمدی بردار و برو. دیگر اجازه نداری در این خانه باشی.


یک نمونه دیگر را یکی از دوستانم تعریف کرد. گفت: از خانه خارج شدم دیدم ماشینی در خانه همسایه ام ایستاده ولی پلاکش مال آلمان است. . گویا با خانواده اش داخل ماشین نشسته بود. رفتم جلو با آنها صحبت کردم و گفتم چرا اینجا ایستاده اید؟ گفت اینجا خانه برادر من است. 35 سال است که همدیگر را ندیده ایم. ما، در آلمان زندگی می کنیم و الان رسیدیم اینجا. اینها در را باز کردند و گفتند خوش آمدید ولی بروید در ماشینتان بنشینید چون الان ساعت شام ماست و داریم شام می خوریم. بعد که ما شاممان را خوردیم بفرمایید تو.

خوب، زمانی که آنها محبت مسلمانان را می بینند، صله رحم مسلمانان را می بینند معلوم است که تشنه و عاشق اسلام می شوند. ولی ایکاش مسلمانانی که ده ها سال است به اروپا آمده اند با دینشان می آمدند. اکثراً هدفشان مادی بوده. برویم یک پولی بدست بیاوریم و یک تراکتوری بخریم و مغازه ای بزنیم و رفاه خود را بدست بیاوریم. خیلی ها با این گونه نیات رفته بودند. ولی همه این طور نیستند. الآن آنها مثلاً رمضان ها را، افطاری ها را و مسلمانانی را که مطابق اسلام عمل می کنند می بینند و به خود می آیند که این اسلام چیست، این را به ما یاد بدهید.

 منبع: اینجا را کلیک کنید.

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.