فرامرز میرشکار
نویسنده و صاحب نظر فرهنگی، هنری ، اجتماعی
خانه
داستان
آلبوم
رزومه
فرامرز میرشکار
نویسنده و صاحب نظر فرهنگی، هنری ، اجتماعی
سلام خوش آمدید
جان منی..
جان منی چه غصه که دربرنبینمت
تاج منی چه شکوه که برسرنبینمت
باشی ویانباشی ازاین دل نمی روی
نزدمنی چه باک که دربرنبینمت
ازلطف گروفای تودیدم وگرجفا
القصه خواستی که مکرّر نبینمت
آئینه ام غبارزدای ای همیشه حسن
تا یک نفس به عمرمُکدّر نبینمت
بیدارمانده چشم به یادت تمام شب
ترسم که چشم بندم و دیگرنبینمت
هرچندروی تونرود یک دم ازنظر
راضی نباش این دم آخر نبینمت
۰
۰
غزل
نظرات
(۰)
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در
بیان
ثبت نام
کرده اید می توانید ابتدا
وارد شوید
.
نام *
پست الکترونيک
سایت یا وبلاگ
پیام *
نظر بصورت خصوصی ارسال شود
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک میباشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.
پست الکترونیک برای عموم قابل مشاهده باشد
اخطار!
طبقه بندی موضوعی
نکته های قرآنی
(۶۷)
غزلیات
(۱۸)
مثنوی ها
(۴)
رباعیات ودوبیتی هاوتک بیت ها
(۲۴)
اشعارمذهبی
(۱۶)
دیدگاه های فرامرزمیرشکار
(۱۲)
نوشته های من
(۱۷۶)
پژوهشهای ترجمه قرآن کریم
(۶)
چشمهارابایدشست
(۶۳)
مقالات وتحقیقات
(۷۲)
جملات قصار
(۳۱)
مشاهیرمبارکه
(۱۰)
مدرسه
(۲۸)
مدیریت-مدیریت آموزشی
(۱۵)
دریافت کتاب الکترونیکی
(۱۴)
فیلم وکلیپ
(۱۴)
داستان
(۱۳)
تازه مسلمانان
(۱۶)
فروشگاه
(۹)
خلاصه آمار