۱۸ مطلب با موضوع «غزلیات» ثبت شده است

اگرچه میرشکارم دلم شکار نخواست

ازآن زمان که به چشمم نگار زیبا شد
به مهر ورزی او روزگار زیبا شد

هزار گل بدمید و دلم بهار نشد
به ناگهان گلی آمد ، بهار زیبا شد

اگرچه میرشکارم دلم شکار نخواست
نگه به چشم تو کردم ، شکار زیبا شد

فرای مرز زمین و فرای مرز زمان
اگرچه تلخ ولی انتظار زیبا شد..

گل منی و فراقت چو خار اما شکر
برای دیدن روی تو خار زیبا شد

بسان تشنه ی افتاده در بیابان ها
به جای آب ، غبار سوار زیبا شد

هزار سال گذشت و هزار هم کم نیست
یک تو بود که صفر هزار زیبا شد

اگرچه فخرفروشی به مذهبم خوش نیست
به مذهبی که تویی افتخار زیبا شد...



 

۱ ۰ ۰ دیدگاه

خود ندانست تمام من شد

آن تمامی که به کام من شد
خود ندانست تمام من شد

آن که چون شیر پی اش می گشتم
آهویی بود که دام من شد

ناگهان مستی و سر مستی ...او
ساقی ای بود که جام من شد

بوسه اش اول و آخر گردید
لب او مهر ختام من شد

او نه یک تن به همه هستی و بس
همه هستیست به نام من شد

واژه ام گشت به شعرم آورد
غزلم گشت کلام من شد

آن دو چشمی که مرا محوم کرد
باعث دور و دوام من شد

گفت با خنده که این سوخته جان
پخته ای بود که خام من شد

ناگهان رفت و تمامم را برد
او ندانست تمام من شد






 

۰ ۰ ۰ دیدگاه

ای دریغ از ما که بی باور شدیم

 
ای دریغ از ما که بی باور شدیم
آنقدر ماندیم تا کافر شدیم
غنچه ها گل داده و پرپر شدند
وای ما کز ریشگی بی بر شدیم
نام باران سبزه زاران کرده شان
ما فقط از اشک حسرت تر شدیم
از در و دیوار حکمت می وزید
چشم دل بستیم و  کور و کر شدیم
جان شدند از شوق  جانان جملگی
ما زجان بگذشتگان پیکر شدیم
سنگهای کوچه هم گوهر شدند
ما طلا بودیم و خاکستر شدیم
بس که خود رایی به جان هامان نشست
عاقبت بی راه و بی رهبر شدیم
مصلحت هامان چنان شد پرسکوت
تا که همکار ستم گستر شدیم
از قلم هامان صدایی برنخاست
تا  که آخر هیمه ی اخگر شدیم
بی غزل آنقدر ماندیم ای شمین
 تا که بی دلدار و بی دلبر شدیم
 

فرامرز میرشکار1378

۱ ۰ ۰ دیدگاه

دراین سکوت

ای غایب از نگاه که نادیده ام تورا

"هم دیده، هم ندیده، پسندیده‌ام تو را"

ادامه مطلب
۱ ۰ ۱ دیدگاه

پادشاه سرزمین بی قراری

باغ غم کز خودنهادی یادگاری

می کنم هردم بیادت آبیاری

ادامه مطلب
۰ ۰ ۰ دیدگاه

عید باتست...

ای که سرمنشاء روییدن گلهایی تو...

عید باتست همان لحظه که می آیی تو...

ادامه مطلب
۱ ۰ ۰ دیدگاه

چیزی عوض نگشته

 

چیزی عوض نگشته در این داستان هنوز

یوسف ،همان هنوز ، زلیخا همان هنوز

ادامه مطلب
۱ ۰ ۰ دیدگاه

شیرینی این عشق

می گفت کسی که  پِیِ فرزانه شدن بود

درعقل هم اندیشه ی دیوانه شدن بود

ادامه مطلب
۰ ۰ ۰ دیدگاه

یک گوشه از زندگی

یک گوشه از زندگی ات گاهی عوض کن ...بفهمی

یک عمر رفتی از آن راه ...راهی عوض کن ...بفهمی

ادامه مطلب
۱ ۰ ۰ دیدگاه

برای شهیدمسعودخواجه

مسعود من برای خدا یک دهن بخند

لبخند تازه کن به میان سخن بخند

ادامه مطلب
۱ ۰ ۱ دیدگاه

پــر زمـزمـه از خـداست قـرآن

پــر زمـزمـه از خـداست قـرآن

 مـوسیـقـی روح مـاست قـرآن

ادامه مطلب
۰ ۰ ۰ دیدگاه

پنج

"پنج" عشق ومهرواول وآغازاست

"هفتاد وهفت"    معنی  پرواز       است

ادامه مطلب
۰ ۰ ۰ دیدگاه

جان منی..

جان منی چه غصه که دربرنبینمت

تاج منی چه شکوه که برسرنبینمت

ادامه مطلب
۰ ۰ ۰ دیدگاه

راز کلیدگمشده

راز کلیدگمشده،گم شده ،خودندانمش

صفحه ی آتش زده رامن به چه سان بخوانمش؟

ادامه مطلب
۱ ۰ ۰ دیدگاه

شعشعه ی خدا

شعشعه ی خدانبود اگرنبودفاطمه

جلوه ی کبریا نبوداگرنبودفاطمه

ادامه مطلب
۲ ۰ ۰ دیدگاه

فرداکه فاطمه

ای دل شکسته درغم زهرا چه می کنی؟

امشب دراین مصیبت عظمی چه می کنی؟

ادامه مطلب
۲ ۰ ۲ دیدگاه

غرق امید وغرق بیم

غرق امید وبیم ...دلم

روبه سوی تومستقیم...دلم

ادامه مطلب
۰ ۰ ۰ دیدگاه

خواب نصف جهان

وسعت آسمان به هم خورده است

خواب نصف جهان به هم خورده است

ادامه مطلب
۰ ۰ ۰ دیدگاه


آخرین مطلب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات