استغنای میرشکار

استغنای میرشکار

ظل السلطان ،عبدالحسین میرشکار مبارکه را که از آزادگان وشحاعان روز گار خودو محافظ جان مردم مبارکه بود وزندگی خود به شکار می گذراند را گفت: بیا تا این قریه ی مبارکه راتمام به نام تو کنم...

عبدالحسین گفت: مرابه آن احتیاجی نیست ، تفنگی دارم وزندگی خود را با آن می گذرانم ومرا کفایت است.

ظل السلطان گفت : بیا تا تورا تفنگی نیکو دهم.

 عبدالحسین گفت: مرا همین تفنگ بسیار نیکوست...

۰ ۰ ۰ دیدگاه

دیدگاه‌ها

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.

آخرین مطلب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات