باشیخ گو که گشتن عالم به سر رسید...برای سردارشهیدحسین همدانی

باشیخ گو که گشتن عالم به سر رسید...برای سردارشهیدحسین همدانی

جان حسین عشق به جانان رسیده است 

سردارسربه داربه همدان رسیده است

یک عمر دربه در پی آن در به هر دری...

زدتابه درب حضرت جانان رسیده است

آری کبوتری که همه عمر، گردعشق..

پرمی زده است بردریاران رسیده است

صدهاهزارلاله ی خونین کفن به صف ....

مهمان تازه ای به شهیدان رسیده است

باشیخ گو که گشتن عالم به سر رسید...

کاندرزمان ماصف انسان رسیده است

برخیزکه تمامی دلهای بی قرار

باکاروان شام به ایران رسیده است

پیریست غرق خون همه اندرهوای دوست

گویی حبیب باز به میدان رسیده است

بشکسته از خرابه ی شامات جان ودل

این پیر از کنار یتیمان رسیده است

۰ ۰ ۰ دیدگاه

دیدگاه‌ها

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.

آخرین مطلب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات