سلسله موى دوست حلقه دام بلاست

سلسله موى دوست حلقه دام بلاست

شعیب محبوب خدا. آنچنان در عشق خداگریست که چشمانش از دست رفت، و خداوند دوباره به چشمانش نور داد. ولى بازگریستن را آغازکرد، و دوباره نور چشمانش رفت، و براى سوم نیز همین ماجرا تکرار شد. خطاب رسید: شعیب! اطمینان خاطر داشته باشکه در قیامت با توکارى ندارم. پس گریه را بس کن. شعیب گفت: خدایا! خوفى از آتش ندارم، بلکه گریه من از عشق و شیدایى است. و در یک سخن من عاشق تو هستم.  

سلسله موى دوست حلقه دام بلاست 

هرکه در این حلقه نیست، فارغ از این ماجراست

نسیم رحمت،انصاریان، ص: 68

۰ ۰ ۰ دیدگاه

دیدگاه‌ها

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.

آخرین مطلب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات